خبرنامه

خبرنامه


سایت دفتر کارآفرینی دانشگاه علوم پزشکی کاشان / سخنانی از بزرگان

Posted: 29 Jan 2011 10:48 PM PST

سخنانی از بزرگان :

به آدرس زیر بروید :
http://karafarini.kaums.ac.ir/library/salehi%20555.pdf

نشریه شریف (نشریه داخلی دانشگاه صنعتی شریف) / نگاه حكيم عمربن خیام به ارزش شادی

Posted: 29 Jan 2011 10:41 PM PST

نگاه حكيم عمربن خیام به ارزش شادی

http://download2book.files.wordpress.com/2011/01/1zqpnhx.jpg

روزی شخصي به خیام خردمند، که دوران کهن سالی را پشت سر می گذاشت گفت: شما به یاد دارید دقیقا پدربزرگ من، چه زمانی درگذشت ؟!
خیام پرسید: این پرسش برای چیست ؟
آن جوان گفت: من تاریخ درگذشت همه خویشانم را بدست آورده ام و می خواهم روز وفات آنها بروم گورستان و برایشان دعا کنم و خیرات دهم و...
خیام خندید و گفت: آدم بدبختی هستی ! خداوند تو را فرستاده تا شادی بیافرینی و دست زندگان و مستمندان را بگیری تا نمیرند تو به دنبال مردگانت هستی ؟!... بعد پشتش را به او کرد و گفت مرا با مرده پرستان کاری نیست و از او دور شد.
اندیشمند کشورمان ارد بزرگ می گوید:" کاویدن در غم ها ما را به خوشبختی نمی رساند. "
وي در جایی دیگر می گوید: آن که ترانه زاری کشت میک ند، تباهیدن زندگی اش را برداشت می کند.
امیدواريم همه ما ارزش زندگی را بدانیم و برای شادی هم بکوشیم.


ریشه گاه :
http://press.sharif.ir/1389/10/25/MainPaper/127/Page/1/MainPaper_127_1.pdf

سایت .:: علوم اجتماعی ::. / کمک خواندنی شاه سلطان حسین به سیل زدگان

Posted: 29 Jan 2011 09:40 PM PST

در دودمان صفوی خبر رسید فلان روستای نزدیک اصفهان سیل آمده است و کوهی ریزش نموده مردم ده روز است گرسنه اند چند روزی که گذشت شاه سلطان حسین مشغول خوردن غذا بود یاد آن روستا افتاد یکی از نزدیکان خود را با پنج محافظ فرستاد تا میزان خسارات آن روستا را وارسی کنند و نیازهای آنها را گزارش دهند تا نسخه ایی برای حل مشکل آن روستا پیچیده شود . چون به آن روستا رسیدند دیدند قشری از گِل و لای روستا را در بر گرفته و خانه ایی با سقف دیده نمی شود مردم رنجور بر زمین خود را می کشیدند و بوی مردار به مشام می رسید . از اسب پیاده شده و کمی در روستا گشتند فقر و بیچاره گی در حدی بود که کمک رسانی به آنها را بسیار سخت می کرد اشراف زاده گفت برگردیم و بگویم هیچ چیزی اینجا درست نیست و هر چه زودتر غذا و کمک بفرستند .
چون بازگشتند دیدند جماعتی در جایی که اسبها را بسته بودند جمع شده و چون آنها را دیدند می دویدند . خوب که نگاه کردند دیدند هر یک تکه گوشتی در دست گرفته و از آنها دور می شوند . مردم از گرسنگی اسبها را پاره پاره کرده و از استخوانها نیز نگذشته بودند . هوا نزدیک تاریکی بود در گوشه ایی نشستند تا فردا از همان راهی که آمده بودند باز گردند . شاه سلطان حسین آنشب خواب بدی دید و همان نیمه شب 200 سوار با زره کامل فرستاد به دنبال خویشاوند خویش ، چون سواران به روستا رسیدند صبح شده بود اشراف زاده نزدیک آنها شد و گفت آیا غذا و خوراکی به همراه خود آورده اید فرمانده سواران گفت خیر ، آمده ایم تا شما را سلامت برگردانیم .
اشراف زاده که شب تا به صبح ناله های آدمهای رو به مرگ را شنیده بود به سربازان گفت از اسبها پیاده شوید و با من بیایید سربازان پیاده شده و از همان جا عازم اصفهان شدند این در حالی بود که صدای اسبهایی که در حال پاره پاره شدن بودند از پشت سر شنیده می شد

ارد بزرگ اندیشمند کشورمان می گوید : برای آدمهای گرسنه ، هیچ نسخه ایی ، جای خوراک آنها را نمی گیرد .

می گویند شاه سلطان حسین پس از دیدن اشراف زاده با سواران پیاده و شنیدن مرگ و میر روستا دستور داد پرچم های سیاه همه جا نسب شود و آنقدر مشغول سوگواری بود که اگر باز هم صحبتهای آن اشراف زاده نبود مردم آن روستا را فراموش می ساخت.


ریشه گاه : ع.نصرتزهی
http://jografiya.blogsky.com/1389/11/09/

انجمن علمی ایران irpdf / مردمسالاری در دودمان اشکانیان

Posted: 29 Jan 2011 09:33 PM PST

مردمسالاری (دمکراسی) در ایران دوران اشکانیان و تاسیس مهستان به پیشنهاد مهرداد یکم به نوشته مورخان رومی ـ یونانی و ارمنی و تطبیق تقویمها، مهرداد یکم ششمین شاه ایران از دودمان اشکانی یکم مارس سال 173 پیش از میلاد دراجتماع بزرگان ایران اعلام کرد که تصمیم گرفته است کشور دارای یک قانون لاتغییر (اساسی) شود تا حقوق و تکالیف همه در آن روشن باشد. این تصمیم مهرداد مورد تایید حاضران در نشست قرار گرفت و ایران دارای دو مجلس شد که مجموعه آن دو را «مهستان» می گفتند (مه به کسر «میم» به معنای بزرگ). انتخاب ولیعهد از میان شاهزادگان، اعلان جنگ و پیشنهاد صلح، بسیج نیرو، عزل شاه درصورت دیوانه شدن و بیماری ممتد و ...، تغییر اشل مالیاتها و صدور دستور ضرب سکه با تصویر تازه، تعیین شاهان ارمنستان، تایید تشریفاتی (ضمنی) شاهان پارسی تبار (از دودمان هخامنشیان) سرزمین پنتوس (منطقه ساحلی جنوب دریای سیاه در آناتولی به پایتختی شهر سینوپ) و انتصاب فرمانده کل ارتش برای یک دوره معین و یا مدیریت جنگ از جمله اختیارات مهستان بود. مهستان در موارد متعدد شاهان اشکانی را جابجا کرد و در عین حال حامی سنت های بومی مناطق مختلف ایران بود در آنجا صدای همه اقوام ایرانی شنیده می شد . ارد بزرگ متفکر برجسته ایران می گوید : مهستان ، برآیند خرد مردم آزادیخواه ایران بود .
دردوران اشکانیان (پارتیان) که علاقه مند به اندیشه های فلاسفه بزرگی نظیر آرشیت و ورتا ( همزمان با سقراط ، افلاطون و ارسطو در یونان ، آرشیت و بانو ورتا از فلاسفه بزرگ ایران و پارت بودند ) بودند مهرداد یکم بر اساس تعالیم این دو فیلسوف ، مردمسالاری را در ایران به شکلی نوین پیاده ساخت . به علاوه، در این دوره ایالات دوردست، ارمنستان و پنتوس خودمختار بودند و لذا ایجاب می کرد که مهستان وجود داشته باشد تا سخن آنها نیز در آنجا شنیده شود. یونان و روم در آن زمان در دست فرماندهان نظامی دست بدست می شد . جالب است بدانیم مورخان امروز ایتالیا سعی می کنند به دروغ مهستان ایران را اقتباس ایرانیان از رومیان بنامند ! حال آنکه ایجاد مهستان (173 سال پیش از میلاد ـ 2181 پیش) هنوز دولت روم با ایران همسایه نشده بود و دوران نوزادی خویش را طی می نمود . در آن زمان بقایای اسکندریان برمناطق یونانی نشین و مصر حکومت می راندند.

ریشه گاه :
http://forum.irpdf.com/thread-36333.html

سایت اسپیکفا / آزادیخواهی و میهن پرستی

Posted: 29 Jan 2011 09:32 PM PST

آزادیخواهی و میهن پرستی : برف سرزمین پاک ایران را سفید پوش و مرواریدگون نموده بود از سراسر ایران ریش سفیدان سفید پوش و زنان دانای سپید موی رو به سوی پایتخت ایران هگمتانه داشتند خردمندان نیکنام و نیکخوی در مجلس بزرگان ایران بایسته ها و خواسته های مردم و مردمداری را یک به یک برشمردند و پادشاه ایران و رایزنان و سرپرستان دیوان سالار مو به مو شنیده و همراهی می نمودند . در پایان راه بزمگاه اندیشه و خرد ، دیاکو پادشاه ایران به رسم پیشین به سخن آمده و گفت : ایران سرآمد مردم گیتی شده است چرا که ندای آزادگان در گلو نمی ماند و دیگر آنکه ایران برای ما و فرزندان ما گهواره دلدادگیست عشقی که ما را از کودکی تا پیری همراه است و می پرورد . سخنان بنیانگذار ایران ، دیاکوی دانا به ما می آموزد آزادگی پیشه کنیم و به گفته دانای سرزمینمان ارد بزرگ : آزادی پنجره رشد و شکوفایی کشور است بستن آن سیاهی ها در پی دارد . آنگاه که دانایی و خرد پرستیدنی می شود همه کارها بر پایه و ریشه راستی ، ماندگار و درست می گردد .

ریشه گاه :
http://www.speakfa.com/view/post:1318389

سایت شیران شیروان / خاطره ایی از از ارد بزرگ از نویسنده کشورمان یاسمین آتشی

Posted: 29 Jan 2011 09:28 PM PST

پروفسور پس از سالها به وطن برگشت و به این مناسبت میهمانی شادی برگزار شد .
در میانه مجلس مردی پر جذبه و متین وارد میهمانی شد . و در گوشه ایی نشست میهمانان بسیاری دور میزش نشستند ...
یکی از میزبانان متوجه نگاه مدام نیلوفر به آن مرد شد ؟
به نیلوفر گفت او را می شناسی ؟
و نیلوفر گفت نه اما چهره اش آشناست .
میزبان گفت او "مجتبی شرکا" است .
اما این نام هم برای نیلوفر نا آشنا بود .
میزبان که نیلوفر را به خوبی می شناخت گفت در اتاق مطالعه ات بر روی دیوار چه تابلویی نصب کرده ایی ؟
نیلوفر گفت : جمله ایی از ارد بزرگ ( ایران سپیده دم ، تاریخ است . )
و میزبان گفت مجتبی شرکا همان ارد بزرگ است !... نیلوفر شوکه می شود ناگهان به یاد آورد سالهایی را که در اندیشه های ارد بزرگ غوطه ور بوده است و حالا همان مرد ، در چند قدمی اوست .
رویش را بر می گرداند بسوی میز ارد بزرگ ، اما او رفته است .
در میان صدای خنده ها و تبریکات میهمانان به هم ، اثری از آن افق بی نهایت نیست ...
نیلوفر این جمله ارد بزرگ را زمزمه می کند که : ( آدم های بزرگ به خوشی های کوتاه هنگام تن نمی دهند . )

ریشه گاه :

http://shiraneshirvan.blogfa.com/post-87.aspx

وبلاگ آتیلا آرام / ایرانم ایرانم ...

Posted: 29 Jan 2011 09:26 PM PST

آنگاه که شمشیر پلید و اهریمنی خائنین پشت فرمانروای بزرگ تاریخ ایران را شکافت و شیرمرد کشورمان نادرشاه افشار را به زانو انداخت ، نادر با دست خون آلود خویش مشتی خاک به دست گرفت و گفت خاک ایران نادرها دارد ... فیلسوف خردمند کشورمان ارد بزرگ می گوید : کجا دلبری زیباتر از "ایران" سراغ دارید ؟ معشوقی که هزاران هزار پیکر عاشق در زیر پایش ، تن به خاک کشیده اند .
آنگاه که نانجیبان خواستند سر نادرشاه افشار منجی ایران در هنگامه تاراج کشور را از تن جدا کنند او با صدای نحیف می گفت ایرانم ایرانم یارانم...

ریشه گاه :
http://www.ashpazonline.com/weblog/atila/45752

سایت علوم اجتماعی / وطنم ایران

Posted: 29 Jan 2011 04:12 PM PST

اگر بخواهیم (یک ایرانی میهن پرست)

نویسنده: فردوسی پور

! اگر بخواهم درست سخن گفتن را بیاموزم
شاهنامه فردوسی را می خوانم

!
اگر بخواهم برای معشوق نکته ایی بنگارم
سروده های مولانا جلال الدین بلخی را خواهم گفت

!
گر بخواهم نصیحت کنم
اشعار سعدی شیرازی ، سخنم خواهد بود

!
اگر بخواهم ندایی غیبی را بشنوم
غزلیات خواجه حافظ شیرازی را خواهم خواند

!
اگر بخواهم پندی دهم
سخنان بزرگمهر حکیم را بکار خواهم گرفت

!
اگر بخواهم ارزش فرهنگ ، میهن و ایران را بدانم
کتاب سرخ ارد بزرگ را خواهم خواند

قلب!
اگر بخواهم خاطره ایی جاودانه داشته باشم
به دیدار پاسارگاد و تخت جمشید خواهم رفتقلب

!
اگر بخواهم غرورم را باز یابم
به دیدار نادرشاه افشار و باغ نادری خواهم رفت

!
اگر بخواهم ارزش دانش و ادب را بدانم
به دیدار خیام نیشابوری خواهم رفت

!
اگر بخواهم وسعت ایران را ببینم
نقشه هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان را خواهم دیدمتفکر

!
اگر بخواهم داستانی بازگویم
داستان های تاریخی بانو یاسمین آتشی را خواهم گفت

!
اگر بخواهم قدرت خون آریایی ایرانیان را نشان دهم

چه بگویم....!!!



ریشه گاه : فرهاد ملکی

http://fmaleki00.persianblog.ir/tag/%D9%88%D8%B7%D9%86%D9%85_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

آگاهی، تنها راه رسیدن به آزادیست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

خبرنامه

کتاب سیصد جمله و بازار سنتی کتاب ایران در پایان راه